جلد 3 از مجموعه Goosebumps Series 2000
کاری از کتابخانه اشک ققنوس
خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون، پاهای برهنه و خیسش روی موكت شلپ شلپ صدا كرد. چند بار دور من چرخید و با چشمهای قهوهایاش، مرا با اشتها برانداز كرد. شكمش با صدای بلند، با صدای شبیه خالی شدن آب وان حمام، قار و قور كرد و مرا از جا پراند. - شما نباید این كارو بكنید! این .... كار انسانی نیست! معلم جدید من نیشش را بازتر كرد و گفت: من كه انسان نیستم. هیولام!
اثری از آر.ال.استاین
مترجم: شهره نورصالحی
دانلود در ادامه مطلب