ما (رمان)
یوگنی ایوانویچ زامیاتین
Евге́ний Ива́нович Замя́тин
Мы
«ما» روایتی از آینده‌ای تاریک.
قبل از جورج اورول در رمان «1984» (1948)، قبل از آلدوکس هاکسلی در «دنیای قشنگ نو» (1932)، یوگنی زامیاتین نویسنده اهل شوروی در 1921 آرمان شهری را در کتاب «ما» به تصویر می‌کشد که در آن انسان‌ها آزادی را به بهای سعادت‌شان فروخته‌اند.
بعد از جنگ دویست ساله‌ای که فقط دو دهم جمعیت زمین از آن جان سالم به در برده‌اند، دیگر نه جامعه‌ای باقی مانده و نه کشور و تمدنی. تمام انسان‌ها (اعداد!) تحت یک حکومت واحد «یکتادولت» و در یک کشور واحد «یکتاکشور» مستقر شده‌اند. تحت حکومتی از منطق محض، قوانینی نوشته شده توسط ریاضیدانان که در آن همه‌چیز پیش‌بینی شده است و امکان وقوع امری غیر از آنچه برنامه‌ریزی شده وجود ندارد. دنیای مکانیکی بی نقص. در کشوری که توسط دیواری شیشه‌ای محصور شده و از طبیعت وحشیانه نیاکان انسان‌ها جدا شده، که هیچکس از آن دیوار عبور نکرده است. کشوری ساخته شده از شیشه. شیشه‌ای محکم‌تر از فولاد که تمام خانه‌ها و وسایل زندگی و شهر از آن ساخته شده تا هیچ چیز از دید هیچکس مخفی نماند. قبل از جنگ دویست ساله عشق و گرسنگی بر جهان حکومت می‌کرد و بعد از آن گرسنگی توسط ماده‌ای از فراورده‌های نفتی ریشه کن شد و عشق زیر لوای ریاضیات و جبر مدفون شد. آزادی از انسان‌ها گرفته شد و در ازای آن سعادت به آن‌ها داده شد. چرا که وعده بهشت نیاکان ما هم چنین است. در بهشت دوحق انتخاب وجود دارد: آزادی بدون سعادت یا سعادت بدون آزادی. حال بعد از جنگ در یکتاکشور بهشتی مقرر شده است که انسان‌ها همیشه طالب آن بوده‌اند!
دنیایی که در آن انسان‌ها روح ندارند (ولی اصولا روح یعنی چه؟ معنایش را درست نمی‌فهمم. ص 115). انسان‌ها حق تخیل ندارند چون تخیل کردن یک بیماری است. دنیایی که در آن خیانت یک آرمان است. دنیایی که در آن شهوت انسان‌ها طبق منطق و برنامه‌ریزی انجام شده تحت فرمان آمده؛ عشق معنایی ندارد. دنیایی بدون احساس.
جایی که انسان‌ها اسم ندارند. هرکس شماره‌ای دارد و وظیفه‌ای که نمی‌تواند از آن تخطی کند. همه جزیی از یک کل هستند که هرکاری را طبق برنامه و منظم و هماهنگ باهم انجام می‌دهند، حتی به دهان بردن و جویدن 50بار لقمه در دهان هم طبق برنامه است!
"ما" دنیای سیاهی‌ست، یک ضدآرمان‌شهر!
اگر از 1984 خوشتان آمده و دنیای قشنگ نو را دوست دارید از این کتاب لذت خواهید برد. «ما» کتابی‌ست که بدون شک این دو کتاب از آن الهام گرفته‌اند.
بریده هایی از کتاب:
رابطه‌ی آزادی و جنایت همانقدر ناگسستنی است که حرکت هواپیما و سرعت آن، یعنی وقتی سرعت هواپیما به صفر میرسد، دیگر حرکت نمیکند؛ وقتی آزادی بشر به صفر میرسد، دیگر مرتکب جنایت نمیشد. این واضح است. تنها راه رهایی بشر از شر جنایت، رهایی بخشیدن وی از شر آزادی است!
صفحه 62
نویسنده این پست: مصطفی
نام کتاب : ما
نویسنده : یوگنی زامیاتین
مترجم : انوشیروان دولتشاهی
موضوع : رمان
ناشر : نشر دیگر
سال انتشار : چاپ اول 1379
قیمت : 3500 تومان