رمان از کیمیای مهر




دانلود رمان از کیمیای مهر اثر فاطمه زاهدی




بخشی از این رمان :


پدر مروارید مهندش معدن بود و مادرش روانپزشک. خواهر و برادری نداشت. بیشتر به دایی ناتنی اش و مادربزرگ پیرش وابسه بود اکثر خاطره های دوران کودکی مروارید آمیخته با یاد مادر بزرگ و دوستان مهد کودکش بود.
مادرش را گاه و بی گاه به بیمارستان احضار می کردند و پدرش هم به دلیل موقعیت شغلیش بیشتر وقت ها در شهرستان بود. و نهایتا از هر ماه ده روزش را در خانه بود که آن ده روز هم در تدارک سفر بعدیش بود.
مار صبح ها او را به مهدکودک می رساند و بعدازظهر هم سرویس مهد کودک او را به خانه ی مادربزرگش می برد. گاهی وقتی که مادر سرش خلوت بود مروارید را به سینما، تاتر، پارک و یا باغ وحش می برد. ولی این جور جاها هم خیلی روحیه ی مروارید را عوض نمی کرد. رفتن به این گونه مکان ها مروارید را بیشتر به یاد چیزهایی که نداشت می انداخت.
مروارید با تمام بچه بودنش می دید که همه ی بچه ها همراه پدر و مادرهایشان برای تفریح و گردش آمده اند، ولی او بیشتر وقت ها همراه مادش به گردش می رفت.







لینک دانلود رمان از کیمیای مهر در پایین :






az-kimiaye-mehr